دسته : -علوم انسانی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 28 KB
تعداد صفحات : 24
بازدیدها : 187
برچسبها : دانلود پایان نامه پژوهش پروژه
مبلغ : 6000 تومان
خرید این فایلپایان نامه بررسی تأثیر یاددهی مهارتهای اداره و كنترل رفتار به مادران مضطرب دارای كودكان پیشدبستانی مبتلا به گوشهگیری-بازداری در 24 صفحه ورد قابل ویرایش
*دكتر پرویز شریفی درآمدی استادیار دانشگاه علامه طباطبائی
دادههای حاصل از این پژوهش با روش تحلیل كواریانس و ضریب همبستگی پیرسون و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند . نتایج نشان داد بین گروه تحت آموزش و گروه گواه بعد از ملاحظه آموزشی تفاوت معنی داری (01/0وجود دارد . همچنین نتایج تحقیق نشان داد بین اضطراب مادران و سن آنها تفاوت معنی داری (01/0 وجود ندارد .
بدون شك سالهای اول زندگی آدمیمهمترین و مؤثرترین سالهای زندگی اوست . سالهایی كه در آن شخصیت شكل میگیرد . بسیاری از خصایص و فضایل نیكو یا صفات و رذایل ناپسند در همین زمان در وجود انسان نقش میبندد . در چنین سالهای حساسی مادران بعنوان اولین مربی كودك در تربیت و چگونگی رفتارهای او مهمترین نقش را دارا هستند . حل مسائل اجتماعی ، قبول پیامدهای بدرفتاری ، بیان عواطف ، واكنشهای مناسب نسبت به شكست معمولاً قسمتی از خزانه رفتاری یك كودك مبتلا به گوشهگیری- بازداری نیستند . به علت نقایصی كه در رفتارهای سازشی ـ اجتماعی این كودكان وجود دارد . مكرراً مشكلاتی را در كلاس و دیگر محیطهایی كه آنها باید شركت كنند تجربه میكنند . این كودكان ممكن است در آشنا شدن با دیگران ، شروع و خاتمه مكالمات ، شركت در بازیهای مناسب سن ، معذرت خواهی كردن ، مشكل داشته باشند . امكان دارد آنها در موقعیتهای مختلف قادر نباشند احساسات قوی خود مانند قاطعیت و ابراز وجود را نشان دهند . نظریههای مختلفی درباره علت گوشه گیری- بازداری وجود دارد . از دیدگاه روانكاوی فرآیندهای نیمه هشیار ، غریزهها ، تجربیات آسیب زای اولیه علت گوشهگیری- بازداری است . طبق نظریه رفتارگرایی ، گوشه گیری و كمرویی ، رفتارهای ناسازگارانهای هستند كه فراگرفته شده یا به علت عدم موفقیت در فراگرفتن رفتارهای سازگارانه به وجود آمده اند. از دیدگاه زیست شناختی رفتارهای غیر عادی بوسیله مواد شیمیایی خاصی ، ناهنجاریهای مغزی ، جراحات یا بی نظمیكروموزومی ایجاد میشوند . در دیگاه جامعه شناختی ـ بوم شناسی ، رفتارهای غیر عادی بوسیله یكسری تعاملات و تبادلات با دیگر افراد به وجود میآید .
مادران نسبت به گوشه گیری و كمرویی كودكانشان نگران و مضطرب میشوند و سعی میكنند كه اینگونه رفتارها را اصلاح كنند . بسیاری از مادران فرزندانشان را به دلیل گوشه گیری و كمرویی و ناسازگاریهایشان سرزنش و تنبیه میكنند به این ترتیب آنها اغلب وضع را از آنچه كه هست بدتر میكنند .
مطالعات متعدد نشان میدهد كه تعداد زیادی از كودكان مبتلا به گوشه گیری و بازداری كودكانی هستند كه با آنها به صورت تحقیرآمیز رفتار شده است . آشفتگی دایمی، عصبانیت آنی و تشویش آمیز ناشی از داشتن فرزند گوشه گیر و كمرو مادران را به خشونت وادار میكند . برخی مادران ، رفتارهای گوشه گیرانه فرزندشان را تحمل نمیكنند بنابراین مسئولیت استرس و ناكامی از تربیت یك كودك گوشه گیر و كمرو میتواند رابطه مادر و كودك را كه گاهی از پیش ناپایدار است ، ناپایدارتر كند . (وندرزندن ، ترجمه گنجی ، 1377) . اگر مادران بتوانند به علل نگرانیهای خود در مورد مشكلات كودكانشان پی ببرند ، خیلی راحت تر میتوانند مشكلات بوجود آمده را حل نمایند . بدون آنكه موجب رنجش خود و فرزندشان شوند .
روشهای درمانی مختلفی برای درمان كودكان مبتلا به گوشه گیری- بازداری وجود دارند. بازی درمانی، رفتار درمانی ، خانواده درمانی ، درمان رفتاری ـ شناختی . بهترین روش درمانی، آموزش تدبیر براساس رفتار درمانی به مادران در برخورد با كودكان مبتلا به گوشهگیری- بازداری است. تأكید اصلی روی رفتار به صورتی كه در زمان و مكان حاضر قابل مشاهده است ، میباشد . و هدف رفتار درمانی آن است كه رفتار مذبور را در جهت تطابق و سازگاری تغییر دهد (مهریار ، 1369) . با استفاده از تكنیكهای رفتاری مانند پاداشها ، امتیازها ، تحسین و توجه ، سیستمهای تقویت ژتونی ، قرار داد مشروط و دیگر سیستمهای انگیزشی به كودكان كمك میكنند تا درگیر رفتارهای طبیعی و سازشی شوند . همچنین برای كاهش رفتارهای نامطلوب كودكان ، میتوان از تكنیكهای رفتاری مانند كاهش پاداشها و امتیازها ، بی توجهی به رفتار كودك و در ناحیه محروم قرار دادن كودك استفاده شود .
آیبرگ [1] و همكارانش (1998) در تحقیقی تأثیر آموزش مادران دارای كودكان مبتلا به مشكلات رفتاری را در كاهش مشكلات رفتاری آنها بررسی كردند . در این تحقیق به والدین چگونگی ایجاد یك ارتباط گرم و صمیمیرا با كودك ، روشهای تحسین كودك و نادیده گرفتن رفتارهای نامطلوب كودك به والدین آموزش داده شد . همچنین والدین چگونگی شكل گیری رفتار كودك و تغییر رفتار را آموزش دیدند . نتایج تحقیق نشان داد كه مشكلات رفتاری كودكان به طور معنا داری كاهش یافته است . در تحقیق پنكوس [2] و چوئت [3] (2002) تأثیر آموزش مادران دارای كودكان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بررسی شد . بعد از آموزش مادران گزارش دادند كه اختلال اضطراب جدایی كودكان كاهش یافته و رابطه آنها با كودكشان نزدیك تر و صمیمیتر شده است . آناستوپولوس [4] و همكاران (1992) تحقیقی درباره آموزش مادران در برخورد با فرزندانی كه اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه داشتند ، انجام دادند . در این تحقیق 19 مادر كه فرزندان آنها دارای بیش فعالی همراه با نقص توجه بودند از آموزشهای ویژه استفاده كردند . این آموزش در 9 جلسه برنامه ریزی شده بود و محور آموزش برتخفیف تنیدگی های مادران بر اساس گزارشهایی كه مادران از بهبود وضعیت فرزندانشان داشته اند بوده است . نتایج بدست آمده در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری را نشان میدهد .
مندلونیز3 و همكاران (2001) در تحقیقی تأثیر درمانهای رفتاری ـ شخصیتی در مورد اضطراب ، افسردگی و روشهای مقابله در كودكان سنین مدرسهای (سنین 12 ـ 7) بررسی كردند . در این تحقیق مادران و فرزندشان به طور تصادفی در یكی از سه گروه درمانی قرار گرفتند . گروه درمان مادران و كودك ، گروه درمان مادران ، گروه درمان كودك. نتایج نشان داد كه همه گروههای درمانی مؤثر بوده است ، اما كودكانی كه گروه درمانی مادران و كودك و گروه مادران بودند از روشهای مقابلهای بهتری استفاده میكردند . تحقیقات فودهند4 (1980) در رابطه با كودكان اختلات رفتاری نشان داد كه اختلالات رفتاری در كودكان با الگوهای كلامی مادران رابطه دارد و زمانیكه مادران از كلمات مثبت و پاداشهای شفاهی استفاده میكردند ، مشكلات رفتاری كودكان به میزان زیادی كاهش مییافت . (نقل از نلسون و ایزرائل 5 ، ترجمه منشی طوسی ، 1378) و به دنبال آن اضطراب مادران كمتر میشد (راپی6 و همكاران، 2005).
در تحقیقی فرگوسن7 و همكاران (1999) رابط بین سن مادر و پی آمدهای روان شناختی آن را در سالهای اولیه نوجوانی مورد بررسی قرار دادند . نتایج تحقیق نشان داد كه بچههای مادران كم سن و سال 5/1 تا 5/8 بار بیشتر از فرزندان مادران حدود 30 سال در خطر آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند .
با توجه به اهمیت سلامت روانی مادران و تأثیر آن در برخورد آنها با فرزندشان، این پژوهش در جهت نشان دادن تأثیر مهارت های اداره و كنترل رفتار بر كاهش اضطراب مادران دارای كودكان پیش دبستانی دچار گوشه گیری- بازداری به قرار زیر مورد بحث قرار میگیرد.
آنها رابطه معناداری وجود ندارد (2340 ـ = r ، 72/0 = P) . كه البته یافتههای این تحقیق با نتایج تحقیق فرگوسن و همكاران (1999) همخوانی نشان نمیدهد .
بر اساس یافتههای جدول 5 میتوان نتیجهگیری كرد كه آموزش مهارت های اداره و كنترل رفتار علیه اضطراب و استرس مادران بطور مثبتی مؤثر است . به عبارت روشنتر آموزش در كاهش اضطراب و استرس مادران كودكان دارای رفتارهای گوشه گیری- بازداری نقش معنیداری دارد . خاطرنشان میشود كه نتیجه این فرضیه با نتایج تحقیقات فورهند و گریست، (2000) و راپی و همكاران مطابقت نشان میدهد. همچنین یافتههای حاصل از فرضیه فرعی تحقیق حاضر نشان میدهد كه افزایش سن مادران نقش تعیین كنندهای در میزان اضطراب آنها ندارد زیرا به نظر میرسد آزمودنیهای (مادران) این تحقیق كه در گروه سنی 39 ـ 30 قرار دارند ، اضطرابی از خود نشان ندادهاند .
نتایج این تحقیق را اینگونه میتوان توجیه كرد كه یك عامل اساسی نگرانی و اضطراب مادران فرزندان دارای رفتارهای گوشه گیری- كمرویی ، ناآگاهی آنان از نیازهای كودكانشان و عدم برخورداری از مهارتهای خودگردانی در رویارویی با مشكلات رفتاری فرزندان و مهارتهای كنترل و مدیریت رفتار كودك است . اساساً كودكان به توجه و محبت نیاز دارند . گاهی اوقات رفتار نامناسب كودك به منظور توجه مادران انجام میگیرد .
متأسفانه بسیاری از مادران زمانی كه كودكشان رفتار مناسبی انجام میدهد به او بیتوجه هستند و زمانی كه كودك بدرفتاری میكند به او توجه میكنند ، كودكان كمكم میآموزند كه برای جلب توجه مادران رفتارهای نامناسب انجام دهند و باعث ناراحتی مادران شوند . نكته دیگر كه دریافتههای تحقیق حاضر نیاز به توجیه دارد عدم ارتباط بین میزان اضطراب مادران و سن آنهاست كه میتوان گفت آزمودنیهای (مادران) این تحقیق چون در گروه سنی 30 ـ 30 قرار دارند احتمالاً از تجربه بیشتری در فرزندپروری برخوردارند و در نتیجه اضطراب و نگرانی از خود نشان نمیدهند بنابراین به نظر میرسد هر چه سن مادران كمتر باشد در برخورد با مشكلات رفتاری فرزندشان اضطراب بیشتری دارند كه در این صورت آموزش مادران و آگاه شدن آنان از مهارتهای مدیریت رفتار كودك ضروری میباشد .